هافشتد، در دهه 70 میلادی برای بررسی و ارایه راه حل درباره مشکلات مدیریت و رهبری سازمانهایی که دارای گوناگونی فرهنگی هستند، تحقیقی را برای شرکت IBM آغاز میکند که پس از حدود یک دهه تلاش و مصاحبه و برخورد با حدود 40 فرهنگی که شرکت IBM با آنها یا به عنوان فرهنگ کارمندان یا فرهنگ مشتریان درگیر بوده است، به دسته بندی و نتایج جالبی می رسد که به عنوان ابعاد پنجگانه فرهنگی هافشتد یا Hofstede’s Cultural Dimensions شناخته شده است.
هافشتد برای دسته و مقایسه کردن این فرهنگها، تفاوت و شباهت آنها را در چهار بعد یا شاخص میسنجد که بعدتر در دهه 90 و پس از تجربه کردن فرهنگهای آسیایی بویژه چین بعد پنجمی به آن میافزاید. بالا و پایین بودن عدد این مقیاسها و معیارهای پنجگانه، نتایج و ثمرات عملی جالب و راهکاری اجرایی جالبتری را منجر میشود.
اولین شاخص فاصله از قدرت یا Power Distance یا قدرت/فاصله است.مفهوم آن این است که افراد ضعیفتر سازمانها یا نهادها (مانند خانواده) تا چه میزان توزیع نامساوی قدرت را پذیرفته و انتظار دارند. یعنی نابرابری اما نه از منظر فرد بالادست بلکه از منظر پذیرش این نابرابری از سوی افراد پاییندست. هر چه عدد یا رتبه این شاخص بیشتر باشد، یعنی جامعه توزیع نامساوی قدرت را عمیقتر پذیرفته و رتبه پایینتر یعنی قدرت تقسیم و توزیع شده و افراد آن جامعه، خود را برابر میدانند. نکته جالب عدد بالای کشوری مانند مالزی و کشورهای عربی اسلامی، گواتمالا و فیلیپین و مکزیک و ونزوئلا و چین و مصر و عراق و کویت، و عدد پایین اتریش و اسرائیل و دانمارک و ایرلند و سوئد است.
دومین بعد، فردگرایی یا Individualism است که نقطه مقابل جمع گرایی یا collectivism است. عدد بالاتر، چسبندگی کمتر میان افراد، و جمع خانوادگی کوچکتر و عدد پایینتر یعنی پیوستگی گروهی قویتر و خانواده بزرگتر. کشورهایی مانند آمریکا، استرالیا، انگلیس، هلند، نیوزلند اعداد بالا و کشورهایی مانند گواتمالا، اکوادور، پاناما، ونزوئلا، پاکستان اعداد پایینی دارند.
نرینگی یا Masculinity در مقابل femininity به میزان پایبندی جامعه به ارزشها، و تعریف سنتی نقشهای زن و مرد اشاره دارد. عدد بالاتر یعنی مرد باید قوی و سخت و قاطع و نانآور باشد و اگر زن در بیرون خانه مشغول کار باشد، کار و نقشی متفاوت از مردان دارد، مثلا پرستاری. عدد پایینتر کمرنگ شدن ذهنیت جامعه از این نقشهاست و نه جابجایی نقشهای جنسیتی، یعنی مرد میتواند زودرنج و حساس باشد و زن سخت برای موفقیت شغلی تلاش کند. ژاپن، مجارستان، اتریش، ونزوئلا اعداد بالا و سوئد و نروژ و هلند و دانمارک اعداد پایینی دارند.
بعد چهارم، پرهیز از عدم قطعیت یا Uncertainty Avoidance است که تحمل جامعه در برابر امور مبهم و نامطمئن است و قصد آن بررسی جستجوگری انسانها برای یافتن حقیقت است. به بیان دیگر در شرایط تجربه نشده، چه میزان اضطراب و تشویش در سازمان یا جامعه بوجود میآید. جوامعی با اعداد بالاتر یعنی پرهیز از شرایط مبهم با قانونگذاری و عدد پایینتر یعنی روحیه ماجراجویی و جستجوگری. یونان، پرتغال، گواتمالا، اورگوئه و بلژیک و ژاپن اعداد بالا و سنگاپور، جامائیکا، دانمارک، سوئد، هنگ کنگ و انگلیس اعداد پایینی دارند.
بعد آخر، گرایش طولانی مدت یا Long-Term Orientation است که برای بررسی کشورهایی که تحت تاثیر فلسفه کنفسیوسی اضافه شد. برخی از ویژگیهای آن مانند ثبات،صرفه جویی، حس شرم یا حس حریم، چینش روابط بر اساس موقعیت و پاسداری از آن و ..است. کشورهایی مانند چین، هنگ کنگ، تایوان، ژاپن و کره جنوبی و برزیل و هند اعداد بالا دارند و سیرالئون و نیجریه و غنا و نروژ اعداد پایین. به نظر میرسد نوعی تقدیرگرایی با این بعد سنجیده شود.
نکته مهم اینکه رتبه بندی بر اساس کشور، زمانی میتواند صحیح باشد که زیرفرهنگ قدرتمند و متفاوتی در آن کشور وجود نداشته باشد. و دوم اینکه بعضی از این اعداد، حاصل بررسیهای قدیمی است و مثلا در مورد ایران، مدتهاست بهروز نشده است.
پ-ن.
خواندن کتاب Japanese Numbers Game بعد از مطالعه هافشتد، معنای تازهای به آن میدهد.
وسوسه میشوم در مورد نوشته خانم مومنی درباره فرهنگ عامه چیزی بنویسم اما نه.
Read Full Post »