تاریخچه زبانشناسی مدرن، تاریخچه کشفهایی درباره زبانهای تا به حال ناشناخته جهان نیست. بلکه تاریخچه دیدگاههای متضاد درباره چگونگی تحلیل کردن زبان است. از این منظر، اشتراک اندکی با جغرافیا، یا فیزیولوژی یا هر یک از علوم طبیعی دیگر دارد.
در عالم یونانی-رومی پرس وجوی زبانشناختی از پیش، به سه شاخه تقسیم شده است: منطق، علم بیان و صرف و نحو یا دستور زبان. این تقسیمبندی سهگانه پرنفوذ در برنامه درسی اولین دانشگاههای اروپا رسمیت یافت. این تقسیمبندی تا به امروز اثری پاکنشدنی بر تمام اندیشههای زبانشناختی در سنت غربی نهاده است.
پژوهشگری غربی، تقریبا بطور یکسان به پذیرش این تقسیمبندی و نه به چالش کشیدن آن گرایش داشته است. اما در دو سده اخیر، پرسش از رابطه میان منطق، بیان و دستور زبان بشدت کانون توجه دانشگاهی قرار گرفت. این تقسیمبندی، هسته فلسفه قرون وسطیست. همچنین هسته مرکزی آثار پژوهشگران Port Royal در قرن هفدهم بوده است. امروزه نیز این موضوع مسالهای کلیدی در مبحث زبان است. اما روش پرداخت به آن در دهههای پایانی قرن بیست بطور کاملا مشخصی با روش دورانهای پیشین متفاوت است. بخش بزرگی از این تفاوت شاخص در اثر تلاشهای دو مرد است: سوسوار و ویتگنشتاین.
هر دو اینها به شیوههای متفاوت خود، رهبران جنبش فکری بودند که به تفکر غالب در قرن بیستم تبدیل شد. هر دو در انجام ارزیابی بنیادین از نقش زبان در امور انسانی سودمند بودند. زبان، دیگر در درک ما از دنیایی که در آن زندگی میکنیم، امری پیرامونی و عرضی نبود بلکه مرکز آن بود. واژهها، دیگر برچسب یا افزونه ارتباطی مازاد بر اشیایی از پیش منظم نبودند. بلکه محصول جمعی تعاملات اجتماعی بود که ابزارهایی اساسی بودند تا انسان با آنها، جهان خویش را بنا کرده و درباره آن صحبت کند. این نگرش عمومی قرون بیستمی به زبان، بطور عمیقی بر دستآوردهای همه دانشهای بشری تاثیر گذاشت. آثار مشخص آن در زبانشناسی، فلسفه، روانشناسی، جامعهشناسی و انسانشناسی بود. در همه این زمینههای علمی، انقلاب سوسوار و ویتگنشتاین در زبانشناسی، در تمام آن شاخهها سرایت کرد….
سلام،
چه جالب! همين چند روز پيش داشتم با خودم فكر مي كردم كه اول اين كتاب رو بخونم يا Minimalist Syntax by Radfordرو كه نمي دونم چي شد تصميم گرفتم اين رو بذارم واسه بعد. با اين كه How to Play Games with Words حسابي كنجكاوم كرده بوده، اون يكي رو شروع كردم…
براي من كه اطلاعاتم از دوسوسور در تمایز میان زبان و گفتار، نشانه و قرارداد، مفهوم تمایز، کنش ذهنی، دال و مدلول، هم زمانی/ در زمانی و محورهاي هم نشيني/ جانشيني خلاصه مي شه؛ و حتا يك بار هم رساله منطقى/ فلسفى ویتگنشتاین رو ورق نزدم، بايد كتاب مفيدي باشه.
پ. ن.: چه خوب كه بازهم مي نويسيد، اين جا.
برای ویتگنشتاین خوندن این کتاب را توصیه نمی کنم اگه روزی قصد مطالعه ویتگنشتاین رو داشتید که توصیه نمی کنم
Wittgenstein: A Very Short Introduction by A. C. Grayling
از سری کتابهای قابل توصیه
A Very Short Introduction
را توصیه می کنم
مختصری از آن در اینجاست
چه خوب. حتمن از همين شروع مي كنم. مرسي از راه نمايي تون. 🙂
راستي، خوب بود اگه مي دونستم چرا توصيه اش نمي كنيد!
The worst vice is Advice! فکر کنم بابت توصیه می کنم اضافی دوم که محض تعادل گفته شده عذرخواهی کنم، بهتر از اینه که اشتباه دوم رو مرتکب شم.
توصيه كه حكم نصيحت رو نداره!
به هر حال ممنوم.